معنی zatarcie - جستجوی لغت در جدول جو
zatarcie
محو کردن، سپرده گذاری
ادامه...
مَحو کَردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tarcie
اصطکاک، تعریف کند
ادامه...
اِصطِکاک، تَعرِیف کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی