جدول جو
جدول جو

معنی zapinać - جستجوی لغت در جدول جو

zapinać
بستن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ذخیره کردن، فروشگاه، یادداشت کردن، قابل یادگیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
بستن، مقیّد کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
قتل کردن، گرسنگی، کشتن، مبارزه کن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پرس و جو کردن، بپرسید
دیکشنری لهستانی به فارسی
فراموش کردن، فراموش نشدنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
خم کردن، خمیازه کشیدن، خم شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
خم کردن، بمیر، بستن، کراوات
دیکشنری لهستانی به فارسی
زیپ کردن، روشن
دیکشنری لهستانی به فارسی
کمربند بستن، مقدار
دیکشنری لهستانی به فارسی