معنی zakłócać - جستجوی لغت در جدول جو
zakłócać
مختل کردن، مخلّ
ادامه...
مُختَل کَردَن، مُخِلّ
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zakładać
بنیاد گذاشتن، اساسی، پیش فرض گرفتن، پیش شناخت، فرض کردن، فرض
ادامه...
بُنیاد گُذاشتَن، اَساسی، پیشِ فَرض گِرِفتَن، پیش شِناخت، فَرض کَردَن، فَرض
دیکشنری لهستانی به فارسی
zakłócać porządek
بی نظمی ایجاد کردن، غیر قابل مقایسه
ادامه...
بی نَظمی ایجاد کَردَن، غِیرِ قابِلِ مُقایِسِه
دیکشنری لهستانی به فارسی