معنی wystawny - جستجوی لغت در جدول جو
wystawny
مجلّل، مجوّز، فراوان
ادامه...
مُجَلَّل، مُجَوِّز، فَراوان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wystawnie
باسراف، باستان شناس، به طور مجلّل، مجاز است
ادامه...
باسِراف، باستان شِناس، بِه طُورِ مُجَلَّل، مُجاز اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
wystawca
نمایشگر، نمایشگاه
ادامه...
نَمایِشگَر، نَمایِشگاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wystawa
نمایشگاه، نمایشنامه نویس
ادامه...
نَمایِشگاه، نَمایِشنامِه نِویس
دیکشنری لهستانی به فارسی