معنی wyczerpanie - جستجوی لغت در جدول جو
wyczerpanie
کاهش، خستگی
ادامه...
کاهِش، خَستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wyczerpany
فرسوده، پوشش دادن، بی حال، دلسردی، خسته
ادامه...
فَرسودِه، پوشِش دادَن، بی حال، دِلسَردی، خَستِه
دیکشنری لهستانی به فارسی