معنی wyczerpany
wyczerpany
فرسوده، پوشش دادن، بی حال، دلسردی، خسته
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wyczerpany
wyczerpanie
wyczerpanie
کاهِش، خَستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyczerpać
wyczerpać
تُهی کَردَن، تِجاری گَرایی
دیکشنری لهستانی به فارسی