wybuchowy انفجاری، انفجار، بدخلق، بداخلاق، پرشور، پر انرژی، زودجوش، تندخویی، زود رنج، ساده لوح، مواد منفجره، زود خشم، سرکش، نافرجام ادامه... اِنفِجاری، اِنفِجار، بَدخُلق، بَداَخلاق، پُرشور، پُر اِنِرژی، زودجوش، تُندخویی، زود رَنج، سادِه لُوح، مَواد مُنفَجِرِه، زود خَشم، سَرکِش، نافَرجام دیکشنری لهستانی به فارسی