معنی wstawienie - جستجوی لغت در جدول جو
wstawienie
درج، درج کنید
ادامه...
دَرج، دَرج کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zestawienie
مقابله، عمل متقابل، مجاورت، نزدیکی
ادامه...
مُقابَلِه، عَمَل مُتَقابِل، مُجاوِرَت، نَزدیکی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wybawienie
رهایی، پیشرو
ادامه...
رَهایی، پیشرو
دیکشنری لهستانی به فارسی