معنی wolny - جستجوی لغت در جدول جو
wolny
آزاد، شل
ادامه...
آزاد، شُل
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wodny
آبی
ادامه...
آبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dobrowolny
داوطلبانه، داوطلب شدن
ادامه...
داوُطَلَبانِه، داوُطَلَب شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
mimowolny
غیر ارادی، منحصر به فرد نیست
ادامه...
غِیرِ اِرادی، مُنحَصِر بِه فَرد نیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
powolny
تنبل، لنگی، کند، مبهوت
ادامه...
تَنبَل، لَنگی، کُند، مَبهُوت
دیکشنری لهستانی به فارسی
słabowolny
کم اراده، عدم استفاده
ادامه...
کَم اِرادِه، عَدَمِ اِستِفادِه
دیکشنری لهستانی به فارسی