جدول جو
جدول جو

معنی wibrować - جستجوی لغت در جدول جو

wibrować
لرزیدن، تکان دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چرخیدن، چرخاندن، چرم
دیکشنری لهستانی به فارسی
گردش کردن، برای سفر، پیاده روی طولانی کردن، راه رفتن
دیکشنری لهستانی به فارسی
مهاجرت کردن، مهاجم
دیکشنری لهستانی به فارسی
هدایت کردن، خلبان، راهنمایی کردن، مربّی، مستقیم
دیکشنری لهستانی به فارسی