معنی kierować kierować هدایت کردن، خلبان، راهنمایی کردن، مربّی، مستقیم هِدایَت کَردَن، خَلَبان، راهنَمایی کَردَن، مُرَبّی، مُستَقیم دیکشنری لهستانی به فارسی