معنی wdrażać - جستجوی لغت در جدول جو
wdrażać
اجرا کردن، مجری
ادامه...
اِجرا کَردَن، مُجری
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wyrażać
بیان کردن، اعلام کنند، صدای بلند دادن، خش خش
ادامه...
بَیان کَردَن، اِعلام کُنَند، صِدایِ بُلَند دادَن، خَش خَش
دیکشنری لهستانی به فارسی
narażać
در معرض خطر قرار دادن، در نتیجه
ادامه...
دَر مَعرِضِ خَطَر قَرار دادَن، دَر نَتیجِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
obrażać
آزار رساندن، بیش فعّالی، توهین کردن، تهاجمی
ادامه...
آزار رِساندَن، بیش فَعّالی، تَوهِین کَردَن، تَهَاجُمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wracać
بازگشتن، برگرد، برگشتن، لغو
ادامه...
بازگَشتَن، بَرگَرد، بَرگَشتَن، لَغو
دیکشنری لهستانی به فارسی
drapać
پنجه زدن، آموزنده، چنگال زدن، تقسیم کردن، خراشیدن، خراش، خوٰاب زمستانی
ادامه...
پَنجِه زَدَن، آموزَندِه، چَنگال زَدَن، تَقسیم کَردَن، خراشیدَن، خَراش، خوٰاب زِمِستانی
دیکشنری لهستانی به فارسی