warunkowo به طور مشروط، به طرز مشکوکی، به طور شرایطی، گرفتگی، مشروط ادامه... بِه طُورِ مَشروط، بِه طَرزِ مَشکوکی، بِه طُورِ شَرایطی، گِرِفتِگی، مَشروط دیکشنری لهستانی به فارسی