معنی waga - جستجوی لغت در جدول جو

دیکشنری لهستانی به فارسی

اظهار، بیانیه، توجّه، توجّه کنید

عیب داری، اشکال، عیب گذاشتن، حلّ مشکلات، نقصان پذیری، نقطه

بی قراری، ترس، کمرویی

بی توجّهی

تفکّر، تأمّل کند، احتیاط، مراقبت، عقلانیّت

برتری، اولویّت، برتری طلبی، برجسته شدن، کمال، مزیّت

تعادل

بی احترامی

به طور افراطی، متعصّبانه

ولخرجی، رانشگر

افراط، بی اعتدالی

جسارت، پرش، دلیر بودن، جسورانه، شجاعت مندی، شجاع باش، شجاعت، عزم

شدّت، افراطی، جدّیّت، جدّی

آب کشیدن، ریختن، انداختن، پاشیدن، چکیدن

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما