معنی votare - جستجوی لغت در جدول جو
votare
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
evitare
اجتناب کردن، اجتناب کنید، پرهیز کردن، پیشگیری کردن
ادامه...
اِجتِناب کَردَن، اِجتِناب کُنید، پَرهیز کَردَن، پیشگیری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
voltar
بازگشتن، برای برگشتن
ادامه...
بازگَشتَن، بَرایِ بَرگَشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
datare
تاریخ گذاشتن، تاریخ
ادامه...
تاریخ گُذاشتَن، تاریخ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
covare
تخم گذاری کردن، نوزادان
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
costare
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contare
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
ادامه...
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
evocare
جادو کردن، برانگیختن
ادامه...
جادو کَردَن، بَراَنگیختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posare
قرار دادن، ژست گرفتن
ادامه...
قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
virare
چرخیدن، چرخش
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
portare
حمل کردن، آوردن
ادامه...
حَمل کَردَن، آوَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ruotare
چرخیدن، چرخاندن
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vietare
ممانعت کردن، ممنوع کردن
ادامه...
مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
svuotare
توخالی کردن، خالی، خالی کردن، دفع کردن
ادامه...
تُوخَالِی کَردَن، خالی، خالی کَردَن، دَفع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
svitare
آچار کشیدن، باز کردن
ادامه...
آچار کِشیدَن، باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
totale
کامل، کل
ادامه...
کامِل، کُل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
violare
شکستن، نقض کند، نقض کردن
ادامه...
شِکَستَن، نَقض کُنَد، نَقض کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vitale
حیاتی
ادامه...
حَیاتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potare
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
motard
موتورسوار، دوچرخه سوار
ادامه...
مُوتُورسَوار، دُوچَرخِه سَوار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
volare
پرواز کردن، پرواز کن
ادامه...
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dotare
اهدا کردن، تجهیز کردن
ادامه...
اِهدا کَردَن، تَجهیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
notare
اظهار نظر کردن، توجّه داشته باشید، متوجّه شدن
ادامه...
اِظهار نَظَر کَردَن، تَوَجُّه داشتِه باشید، مُتِوَجّه شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
votar
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
votar
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Rotate
چرخاندن، چرخش
ادامه...
چَرخاندَن، چَرخِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vorace
گرسنه، حریص
ادامه...
گُرُسنِه، حَریص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vocale
آوازی
ادامه...
آوازی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potere
توانستن، آب نبات، قدرت
ادامه...
تَوانِستَن، آب نَبات، قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solare
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vorace
گرسنه، حریص
ادامه...
گُرُسنِه، حَریص
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vomitare
استفراغ کردن
ادامه...
اِستِفراغ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
volgare
بی ادب، مبتذل
ادامه...
بی اَدَب، مُبتَذَل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
volere
اراده داشتن، خوٰاستن
ادامه...
اِرادِه داشتَن، خوٰاستَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tostare
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی