معنی unito - جستجوی لغت در جدول جو
unito
متّحد
ادامه...
مُتَّحِد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
unité
اتّحاد، واحد، انسجام، یکپارچگی
ادامه...
اِتِّحاد، واحِد، اِنسِجام، یِکپارچِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
unido
متّحد، متّحد شده است
ادامه...
مُتَّحِد، مُتَّحِد شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
unico
تنها، منحصر به فرد
ادامه...
تَنها، مُنحَصِر بِه فَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unità
اتّحاد، واحد، انسجام، یکپارچگی
ادامه...
اِتِّحاد، واحِد، اِنسِجام، یِکپارچِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unido
متّحد
ادامه...
مُتَّحِد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
união
انسجام، وحدت، اتّحاد
ادامه...
اِنسِجام، وَحدَت، اِتِّحاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
uzito
حجیم بودن، وزن، وسواس، الاجباریّت، شدّت، تیره روی، سنگینی، جدّیّت، وزن داشتن
ادامه...
حَجیم بودَن، وَزن، وَسوَاس، اَلاِجباریَّت، شِدَّت، تیرِه روی، سَنگینی، جِدِّیَّت، وَزن داشتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unto
چرب، مسح شده
ادامه...
چَرب، مَسح شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی