معنی ungere - جستجوی لغت در جدول جو
ungere
چرب کردن، گریس، روغن زدن
ادامه...
چَرب کَردَن، گریس، رُوغَن زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ungir
مقدّس کردن، مسح کردن
ادامه...
مُقَدَّس کَردَن، مَسح کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
raggiungere la cima
قلّه داشتن، به اوج برسد
ادامه...
قُلِّه داشتَن، بِه اَوج بِرِسَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
raggiungere l'apice
به اوج رسیدن، به اوج برسد
ادامه...
بِه اَوج رِسیدَن، بِه اَوج بِرِسَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aggiungere
اضافه کردن
ادامه...
اِضافِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ungerecht
به طور ناعادلانه، ناعادلانه، غیر منصفانه، نامنصفانه
ادامه...
بِه طُورِ ناعادِلانِه، ناعادِلانِه، غِیرِ مُنصِفانِه، نامُنصِفانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
ungerechtfertigt
بدون توجیه، غیر موجّه
ادامه...
بِدونِ تَوجِیه، غِیرِ مُوَجَّه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Anger
عصبانیّت داشتن، خشم
ادامه...
عَصَبانیَّت داشتَن، خَشم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
unser
ما
ادامه...
ما
دیکشنری آلمانی به فارسی
unene
چاقی، ضخامت، فشردگی، نازکی
ادامه...
چاقی، ضِخامَت، فِشُردِگی، نازُکی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unire
ترکیب کردن، متّحد شدن
ادامه...
تَرکیب کَردَن، مُتَّحِد شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pungere
پرچم زدن، نیش زدن، سوزاندن
ادامه...
پَرچَم زَدَن، نِیش زَدَن، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ungir
مقدّس کردن، مسح کردن
ادامه...
مُقَدَّس کَردَن، مَسح کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Angered
عصبانی، عصبانی شده
ادامه...
عَصَبانی، عَصَبانی شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tingere
رنگ دادن، رنگ، رنگ کردن
ادامه...
رَنگ دادَن، رَنگ، رَنگ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fingere
ادّعا کردن، جعلی، تظاهر کردن
ادامه...
اِدِّعا کَردَن، جَعلی، تَظَاهُر کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Hunger
گرسنگی
ادامه...
گُرُسنِگی
دیکشنری آلمانی به فارسی
andere
دیگر
ادامه...
دیگَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
unguere
مقدّس کردن، ناخوشایند
ادامه...
مُقَدَّس کَردَن، ناخُوشایَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mungere
شیر دوشیدن، شیر
ادامه...
شیر دوشیدَن، شیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
raggiungere
دست یافتن، رسیدن
ادامه...
دَست یافتَن، رِسیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی