جدول جو
جدول جو

معنی ungana - جستجوی لغت در جدول جو

ungana
ترکیب کردن، متّحد شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مجاورت داشتن، اتّصال، ادغام کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فریب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
گول زدن، فریب دادن، گمراه کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ورود، ورودی
دیکشنری هلندی به فارسی
جنایت، غیر انسانی، پلیدی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عمق، جزئیات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور غیر دقیق، نادرست، به طور نادرست، غیر دقیق
دیکشنری آلمانی به فارسی
شجاعت مندی، جوانمردی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هوایی، در آسمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گستردگی، عرض، وسعت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نوجوانی، جوانان، بی تجربگی، جوانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دوباره پیوستن، برای اتّحاد مجدّد، دوباره متّحد کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی