معنی udara - جستجوی لغت در جدول جو
udara
هوایی، هوا
ادامه...
هَوایی، هَوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
utara
شمالی، شمال
ادامه...
شُمالی، شُمال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
upara
کچل، طاسی
ادامه...
کَچَل، طاسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
idara
دپارتمان، بخش
ادامه...
دِپارتمان، بَخش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mengangkut melalui udara
بالا بردن، حمل و نقل هوایی
ادامه...
بالا بُردَن، حَمل و نَقل هَوایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mabuk udara
دچار حالت تهوّع هوایی، بیماری هوا، بیماری سفر هوایی
ادامه...
دُچار حالَت تَهَوُّع هَوایی، بیماری هَوا، بیماری سَفَر هَوایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
akrobat udara
هنرپیشه آکروبات هوایی، هوایی
ادامه...
هُنَرپیشِه آکرُوبات هَوایی، هَوایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjatuhkan dari udara
انداختن، سقوط از هوا
ادامه...
اَنداختَن، سُقوط اَز هَوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
persaudaraan
اخوّت، برادری، خواهرانه
ادامه...
اُخُوَّت، بَرادَری، خَواهَرَانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara persaudaraan
برادرانه
ادامه...
بَرادَرانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara udara
هوایی، از طریق هوا
ادامه...
هَوایی، اَز طَریق هَوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
surat udara
پست هوایی
ادامه...
پُستِ هَوایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی