جدول جو
جدول جو

معنی tłoczyć - جستجوی لغت در جدول جو

tłoczyć
برجسته کردن، تأکید کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ایجاد کردن، زایمان کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
بلند قدمی برداشتن، بالابر
دیکشنری لهستانی به فارسی
رقصیدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
منحرف شدن، انحصاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
بسته شدن، بشردوستانه، پیوند دادن، پسر عموی، ادغام کردن، تحکیم، خوٰاهد شد، اتّصال دادن، رابط، ترکیب کردن، سنتز کنند، سرودن، متّحد شدن، متابولیک، ربط کردن، نشان دادن لطف، همراه بودن، همراه، اتّحاد دادن، یکپارچه کننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
خیس کردن، مرطوب
دیکشنری لهستانی به فارسی
ازدحام کردن، ازدواج کن
دیکشنری لهستانی به فارسی