معنی zboczyć
zboczyć
منحرف شدن، انحصاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zboczyć
tłoczyć
tłoczyć
بَرجَستِه کَردَن، تَأکید کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
znaczyć
znaczyć
مَنظور داشتَن، مَنفی
دیکشنری لهستانی به فارسی
kroczyć
kroczyć
بُلَند قَدَمی بَرداشتَن، بالابَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
zbaczać
zbaczać
اِنحِراف پِیدا کَردَن، مُنحَرِف کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
moczyć
moczyć
خیس کَردَن، مَرطوب
دیکشنری لهستانی به فارسی