معنی typować - جستجوی لغت در جدول جو
typować
نوع دادن، بشردوستانه
ادامه...
نَوع دادَن، بَشَردوستانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rysować
خط کشیدن، اشتباه، کشیدن، حمل و نقل، نمودار کشیدن، مثال
ادامه...
خَط کِشیدَن، اِشتِباه، کِشیدَن، حَمل و نَقل، نِمودار کِشیدَن، مِثال
دیکشنری لهستانی به فارسی
rymować
قافیه داشتن، کلیشه ای
ادامه...
قافیِه داشتَن، کِلیشِه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
tonować
تنظیم کردن لحن، هم ترازی
ادامه...
تَنظِیم کَردَن لَحن، هَم تَرازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
typowość
معمولیت، ناجور
ادامه...
مَعمولِیَت، ناجور
دیکشنری لهستانی به فارسی
tynkować
گچ کاری کردن، گردن خود را دراز کنید
ادامه...
گَچ کاری کَردَن، گَردَن خُود را دِراز کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
kupować
خریداری کردن، بازخرید، خرید کردن، خریدار، خزنده
ادامه...
خَریداری کَردَن، بازخَرید، خَرید کَردَن، خَریدار، خَزَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
mapować
نقشه کشیدن، برنامه ریزی کنید
ادامه...
نَقشِه کِشیدَن، بَرنامِه ریزی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
tasować
جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید
ادامه...
جا بِه جا کَردَن، پیچ و تاب، صَفحِه بازی کَردَن، صَفَحات را شُمارِه گُذاری کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
cytować
ارجاع دادن، مرجع، نقل قول کردن، نماد
ادامه...
اِرجاع دادَن، مَرجَع، نَقلِ قُول کَردَن، نَمَاد
دیکشنری لهستانی به فارسی
typowy
معمولی
ادامه...
مَعمولی
دیکشنری لهستانی به فارسی
typowo
به طور معمول، به طور قابل توجّهی
ادامه...
بِه طُورِ مَعمول، بِه طُورِ قابِلِ تَوَجُّهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
sterotypować
قالب بندی کردن، فرم
ادامه...
قالِب بَندی کَردَن، فُرم
دیکشنری لهستانی به فارسی