جدول جو
جدول جو

معنی tua - جستجوی لغت در جدول جو

tua
قدیمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نشانه گذاری، نقطه گذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور متقابل، متقابل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
جدید بودن، اخبار، واقعیّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تجسّم کردن، به روز رسانی کنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تحقّق، به روز رسانی کنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تقریباً، به صورت مجازی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
مجازی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نقطه گذاری کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور حسّی، از نظر ادراکی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
به موقع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وقت شناسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به موقع، وقت شناس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریباً، به صورت مجازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور آیینی، مناسکی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ادراکی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نوسان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
غارمانند، غار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کمیسیون دادن، انتخاب کنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دوبارگی، دو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
او، آن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
گردش، تور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
گردش، نوع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
انجام دادن، انجام دهید
دیکشنری آلمانی به فارسی
خورشیدی، خورشید، آفتابی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
محض، فقط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عادت پذیری، عادت کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
جدید بودن، واقعیّت
دیکشنری آلمانی به فارسی
به روز رسانی کردن، به روز رسانی کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
عقلانیّت، روشنفکری
دیکشنری آلمانی به فارسی
عقلانیّت بخشی، روشنفکری
دیکشنری آلمانی به فارسی
مربوط به شرایط، موقعیّتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تصوّر کردن، مفهوم سازی کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نقص پیدا کردن، نقص
دیکشنری اسپانیایی به فارسی