جدول جو
جدول جو

معنی trekken - جستجوی لغت در جدول جو

trekken
به شدّت کشیدن، بکشید، چیدن، کشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پا گذاشتن، گام، پایین زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
گردن دراز کردن، گردن را دراز کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
کشیده شدن، تمدید کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
برگشتن، برداشتن، پس گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
چهره در هم کشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
فریفتن، جذب کنند، جذب کردن، پوشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
ارائه دادن، فراهم کند
دیکشنری هلندی به فارسی
ترک کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
عقب رفتن، برداشتن، عقب نشینی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
نشت کردن، نشت
دیکشنری هلندی به فارسی
شکستن
دیکشنری هلندی به فارسی
تیک زدن، ضربه بزنید، تیک تیک کننده
دیکشنری هلندی به فارسی
موعظه کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
برانگیختن، بیدار شو
دیکشنری هلندی به فارسی
شامل شدن، درگیر کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
تلافی کردن، انتقام گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
چروک انداختن، چین و چروک، چروکیدن، چین چین کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
دکمه زدن، را فشار دهید، فشار دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
اندوهگین شدن، عزاداری، افسرده بودن
دیکشنری هلندی به فارسی
سوزاندن، ضربه زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
ملاقات کردن، ملاقات کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
قطع کردن، جدا کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
نوشیدن، نوشیدنی
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور خشک، خشک
دیکشنری آلمانی به فارسی
مفید، مولّد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
لغو کردن، برای عقب نشینی، بازپس کشیدن، باطل کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
کشیدن، کشش
دیکشنری هلندی به فارسی
کسر کردن، کم کردن، تفریق کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
جمع کننده، قابض
دیکشنری هلندی به فارسی