معنی traceren - جستجوی لغت در جدول جو
traceren
ردیابی کردن، ردیابی
ادامه...
رَدیابی کَردَن، رَدیابی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
graveren
حکّاکی کردن
ادامه...
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
trauern
افسرده بودن، عزاداری، اندوهگین شدن، گریه کردن
ادامه...
اَفسُردِه بودَن، عَزاداری، اَندوهگین شُدَن، گِریِه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
tracer
پایه زدن، ردیابی، خط کشیدن، نقشه کشیدن
ادامه...
پایِه زَدَن، رَدیابی، خَط کِشیدَن، نَقشِه کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tacere
سکوت کردن، ساکت باش
ادامه...
سُکوت کَردَن، ساکِت باش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی