معنی towar - جستجوی لغت در جدول جو
towar
کالا، کالیبره کردن
ادامه...
کالا، کالیبرِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tomar
برداشتن، گرفتن، دست گرفتن
ادامه...
بَرداشتَن، گِرِفتَن، دَست گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tocar
لمس کردن، ضربه بزنید
ادامه...
لَمس کَردَن، ضَربِه بِزَنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tocar
زنگ زدن، لمس کنید، لمس کردن
ادامه...
زَنگ زَدَن، لَمس کُنید، لَمس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tawar
بی مزّه، مناقصه
ادامه...
بی مَزِّه، مُناقِصِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
towarzyszyć
همراهی کردن، اسکورت
ادامه...
هَمراهی کَردَن، اِسکورت
دیکشنری لهستانی به فارسی
towarzyszący
همراه، ترکیب کردن
ادامه...
هَمراه، تَرکیب کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
towarzystwo
همراهی، همراهی کنند
ادامه...
هَمراهی، هَمراهی کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
towarzyskość
اجتماعی بودن، اجتماعی شدن، معاشرت پذیری، به طور معمول
ادامه...
اِجتِماعی بودَن، اِجتِماعی شُدَن، معاشِرَت پَذیری، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری لهستانی به فارسی
towarzysko
جمع گرایانه، به صورت تجمّعی، با دوستانه، با شهوت نگاه کن
ادامه...
جَمع گَرایانِه، بِه صورَتِ تَجَمُّعی، با دوستانِه، با شَهوَت نِگاه کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
towarzyski
خارجی، خارش، اجتماعی
ادامه...
خارِجی، خارِش، اِجتِماعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
nietowarzysko
به طور غیراجتماعی، غیر انتخابی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِاِجتِماعی، غِیرِ اِنتِخابی
دیکشنری لهستانی به فارسی
stowarzyszenie
انجمن، برای رسیدن به
ادامه...
اَنجُمَن، بَرایِ رِسیدَن بِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
bez towarzysza
تنها، رها شده است
ادامه...
تَنها، رَها شُدِه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی