معنی tostare - جستجوی لغت در جدول جو
tostare
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
costar
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
toccare
لمس کردن، لمس کنید
ادامه...
لَمس کَردَن، لَمس کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bastare
کافی بودن، کافی است
ادامه...
کافی بودَن، کافی اَست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dostane
صمیمی، دوستانه
ادامه...
صَمیمی، دوستانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
lottare
جستجو کردن، مبارزه کن، دست و پنجه نرم کردن، کشتی گرفتن، مبارزه کردن
ادامه...
جُستُجو کَردَن، مُبارِزِه کُن، دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، کُشتی گِرِفتَن، مُبارِزِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mostrare
آشکار کردن، نشان می دهد، نمایش دادن، نشان دادن
ادامه...
آشکار کَردَن، نِشان می دَهَد، نَمایِش دادَن، نِشان دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
montare
صعود کردن، راه اندازی کنید
ادامه...
صُعود کَردَن، راه اَندازی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potare
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tossire
سرفه کردن، سرفه
ادامه...
سُرفِه کَردَن، سُرفِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
votare
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posare
قرار دادن، ژست گرفتن
ادامه...
قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
totale
کامل، کل
ادامه...
کامِل، کُل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gostar
دوست داشتن
ادامه...
دوست داشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
testar
آزمایش کردن، تست کنید
ادامه...
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dotare
اهدا کردن، تجهیز کردن
ادامه...
اِهدا کَردَن، تَجهیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tornare
برگشتن، بازگشت، بازگشتن
ادامه...
بَرگَشتَن، بازگَشت، بازگَشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tassare
مالیات گرفتن، مالیات
ادامه...
مالیات گِرِفتَن، مالیات
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
costare
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Posture
حالت بدن، وضعیت بدن
ادامه...
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tastare
دست زدن به، احساس
ادامه...
دَست زَدَن بِه، اِحساس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
testare
آزمایش کردن، تست کنید
ادامه...
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tostar
بر تست کردن، کباب
ادامه...
بَر تِست کَردَن، کَباب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tosare
بریدن، برشی
ادامه...
بُریدَن، بُرِشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tostar
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
posture
حالت بدن، وضعیت بدن
ادامه...
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
spostare
جابجا کردن، حرکت کنید، حرکت دادن
ادامه...
جابِجا کَردَن، حَرَکَت کُنید، حَرَکَت دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tentare
تلاش کردن، سعی کنید، وسوسه کردن
ادامه...
تَلاش کَردَن، سَعی کُنید، وَسوَسِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contare
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
ادامه...
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gustare
لذّت بردن، لذّت ببرید
ادامه...
لَذَّت بُردَن، لَذَّت بِبَرید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
portare
حمل کردن، آوردن
ادامه...
حَمل کَردَن، آوَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
restare
ماندن، باقی می ماند
ادامه...
ماندَن، باقی می مانَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
trottare
دور رفتن، یورتمه سواری
ادامه...
دور رَفتَن، یورتمِه سَواری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tritare
ریز ریز کردن، خرد کردن
ادامه...
ریز ریز کَردَن، خُرد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
notare
اظهار نظر کردن، توجّه داشته باشید، متوجّه شدن
ادامه...
اِظهار نَظَر کَردَن، تَوَجُّه داشتِه باشید، مُتِوَجّه شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی