جدول جو
جدول جو

معنی toasten - جستجوی لغت در جدول جو

toasten
بر تست کردن، نان تست
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زنگ زدن، زنگ زدگی
دیکشنری هلندی به فارسی
زنگ زدن، کباب
دیکشنری آلمانی به فارسی
شتاب کردن، عجله کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزمایش کردن، تست کردن، آزمون دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
آزمایش کردن، تست کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
بستن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه داشتن، هزینه
دیکشنری آلمانی به فارسی
هزینه
دیکشنری آلمانی به فارسی
مرطوب کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست زدن به، دکمه ها
دیکشنری آلمانی به فارسی
راحت دادن، کنسول کردن، دلداری دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
محصول برداشت کردن، برداشت، برداشت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
سرفه کردن، سرفه
دیکشنری هلندی به فارسی
شلوغی کردن، عجله، شتاب کردن، عجله کردن، تلاش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
دلداری دادن، کنسول، راحت دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
تنبیه کردن، تنبیه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برشته، برشته شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست زدن به، دست زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
هزینه داشتن، هزینه ها، هزینه
دیکشنری هلندی به فارسی