معنی tersebar - جستجوی لغت در جدول جو
tersebar
پراکنده، گسترش
ادامه...
پَراکَندِه، گُستَرِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berdebar
تپنده، کوبیدن
ادامه...
تَپَندِه، کوبیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terjebak
محبوس، به دام افتاده
ادامه...
مَحبوس، بِه دام اُفتادِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tersesat
سرگردان، گمشده
ادامه...
سَرگَردان، گُمشُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tersedak
خفه کردن، خفه شد
ادامه...
خَفِه کَردَن، خَفِه شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tercemar
آلوده
ادامه...
آلودِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terbesar
بزرگ ترین
ادامه...
بُزُرگ تَرین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tersebar luas
گسترده، گسترده است
ادامه...
گَستَردِه، گَستَردِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tersebar
به طور پراکنده، به صورت پراکنده
ادامه...
بِه طُورِ پَراکَندِه، بِه صورَتِ پَراکَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی