معنی terni - جستجوی لغت در جدول جو
terni
زنگ زده، لکّه دار شده است
ادامه...
زَنگ زَدِه، لَکِّه دار شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fraternizzazione
برادری
ادامه...
بَرادَری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
westernizacja
غربی سازی، غرب
ادامه...
غَربی سازی، غَرب
دیکشنری لهستانی به فارسی
eternidade
جاودانگی، ابدیّت
ادامه...
جاوِدانِگی، اَبَدیَّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fraternidade
اخوّت، برادری
ادامه...
اُخُوَّت، بَرادَری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
maternidade
مادریّت، زایمان
ادامه...
مادریّت، زایمان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secara tak ternilai
به طور بی قیمت، ارزشمند
ادامه...
بِه طُورِ بی قِیمَت، اَرزِشمَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
westernisasi
غربی سازی، غرب زدگی
ادامه...
غَربی سازی، غَرب زَدِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fraternità
اخوّت، برادری
ادامه...
اُخُوَّت، بَرادَری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
maternidad
مادریّت، زایمان
ادامه...
مادریّت، زایمان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fraternizacja
برادری، پیشنهادی
ادامه...
بَرادَری، پیشنَهادی
دیکشنری لهستانی به فارسی
confraternização
برادری، دور هم جمع شدن
ادامه...
بَرادَری، دُورِ هَم جَمع شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
paternidade
پدری
ادامه...
پِدَری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tak ternilai
بی قیمت
ادامه...
بی قِیمَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
eternità
جاودانگی، ابدیّت
ادامه...
جاوِدانِگی، اَبَدیَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Fraternization
برادری، برادری کردن
ادامه...
بَرادَری، بَرادَری کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
paternità
تالیف، پدری
ادامه...
تَالیف، پِدَری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
paternité
تالیف، پدری
ادامه...
تَالیف، پِدَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ternir
لکّه دار کردن
ادامه...
لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dengan tak ternilai
به طور بی قیمت یا بسیار ارزشمند، ارزشمند
ادامه...
بِه طُورِ بی قِیمَت یا بِسیار اَرزِشمَند، اَرزِشمَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terno
لطیف بودن، کت و شلوار، نرم
ادامه...
لَطیف بودَن، کُت و شَلوار، نَرم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
terzi
خیّاط
ادامه...
خَیّاط
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
terfi
ارتقا، ارتقاء
ادامه...
اِرتِقا، اِرتِقاء
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
fraternité
اخوّت، برادری، هم نشینی
ادامه...
اُخُوَّت، بَرادَری، هَم نِشینی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fraternisation
برادری
ادامه...
بَرادَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
paternidad
پدری
ادامه...
پِدَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
eternidad
جاودانگی، ابدیّت
ادامه...
جاوِدانِگی، اَبَدیَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
éternité
جاودانگی، ابدیّت
ادامه...
جاوِدانِگی، اَبَدیَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fraternidad
اخوّت، برادری
ادامه...
اُخُوَّت، بَرادَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Westernization
غربی سازی، غرب زدگی
ادامه...
غَربی سازی، غَرب زَدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Internierung
بازداشت، توقیف
ادامه...
بازداشت، تَوقیف
دیکشنری آلمانی به فارسی
maternité de substitution
جایگزینی، رحم جایگزین
ادامه...
جایگُزینی، رَحِم جایگُزین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
maternité
مادریّت، زایمان
ادامه...
مادریّت، زایمان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
confraternización
برادری
ادامه...
بَرادَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Fraternity
اخوّت، برادری
ادامه...
اُخُوَّت، بَرادَری
دیکشنری انگلیسی به فارسی