معنی terjaga - جستجوی لغت در جدول جو
terjaga
بیدار بودن، بیدار
ادامه...
بیدار بودَن، بیدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menjaga
نگهبانی کردن، نگهبان، مراقبت کردن
ادامه...
نِگَهبانی کَردَن، نِگَهبان، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penjaga
نگهبان
ادامه...
نِگَهبان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terkaya
ثروتمندترین
ادامه...
ثَروَتمَندتَرین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terjadi
رخ دادن، اتّفاق بیفتد
ادامه...
رُخ دادَن، اِتِّفاق بیُفتَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertawa
خندان، بخند، خنده کنان، خندیدن
ادامه...
خَندان، بِخَند، خَندِه کُنان، خَندیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terbagi
تقسیم شده، تقسیم شده است
ادامه...
تَقسیم شُدِه، تَقسیم شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terbaca
خوانا، خوٰاندن
ادامه...
خوانا، خوٰاندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan terjaga
بیدارانه، بیدار
ادامه...
بیدارانِه، بیدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی