معنی teatralny - جستجوی لغت در جدول جو
teatralny
نمایشی، تئاتری بودن
ادامه...
نَمایِشی، تِئاتری بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
neutralny
بی طرف
ادامه...
بی طَرَف
دیکشنری لهستانی به فارسی
teatralnie
به طور تئاتری، از نظر تئوری
ادامه...
بِه طُورِ تِئاتری، اَز نَظَرِ تِئوری
دیکشنری لهستانی به فارسی
centralny
مرکزی، مرگ و میر
ادامه...
مَرکَزی، مَرگ و میر
دیکشنری لهستانی به فارسی
teatrale
نمایشی، تئاتری
ادامه...
نَمایِشی، تِئاتری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
teatral
نمایشی، تئاتری
ادامه...
نَمایِشی، تِئاتری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
teatral
نمایشی، تئاتری
ادامه...
نَمایِشی، تِئاتری
دیکشنری پرتغالی به فارسی