معنی tattile - جستجوی لغت در جدول جو
tattile
لمسی
ادامه...
لَمسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tactile
لمسی، لمس کنید
ادامه...
لَمسی، لَمس کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Cattily
به طور زننده، گربه ای
ادامه...
بِه طُورِ زَنَندِه، گُربِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sottile
نازک، ظریف
ادامه...
نَازُک، ظَریف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tattico
استراتژیست، تاکتیکی، با تدبیر، نظامی
ادامه...
اِستِراتِژیست، تاکتیکی، با تَدبِیر، نِظَامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tactiel
لمسی
ادامه...
لَمسی
دیکشنری هلندی به فارسی
Rattle
ترساندن، جغجغه کردن
ادامه...
تَرساندَن، جِغجِغِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
taktil
لمسی
ادامه...
لَمسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
taktil
لمسی
ادامه...
لَمسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Battle
نبرد کردن، نبرد
ادامه...
نَبَرد کَردَن، نَبَرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tatil
تعطیل، تعطیلات
ادامه...
تَعطیل، تَعطیلات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی