جدول جو
جدول جو

معنی talent - جستجوی لغت در جدول جو

talent
استعداد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
talent
استعداد، استعفا
دیکشنری لهستانی به فارسی
talent
استعداد
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

با شکست، شکست خوردن
دیکشنری هلندی به فارسی
والد، پدر و مادر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخفی، نهفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوگواری، نوحه، گریه کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقب، متفکّر، باملاحظه
دیکشنری هلندی به فارسی
ورزشکار
دیکشنری هلندی به فارسی
دلیر، شجاع، به طور شجاعانه
دیکشنری هلندی به فارسی
مخفی، نهفته
دیکشنری هلندی به فارسی
دلیر، شجاع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
با ویژگی های فولادی، فولاد
دیکشنری هلندی به فارسی
تصویری از Parent
تصویر Parent
مقدمه مفهومی
در ساختارهای سلسله مراتبی، والد (Parent) به عنصر یا گره ای اطلاق می شود که یک یا چند عنصر فرزند (Child) را در بر می گیرد. این رابطه در بسیاری از ساختارهای داده و سیستم های کامپیوتری وجود دارد.
کاربرد در فناوری اطلاعات
1. در ساختارهای درختی داده
2. در سیستم های فایل
3. در پردازه های سیستم عامل
4. در رابط های کاربری سلسله مراتبی
مثال های واقعی
- دایرکتوری والد در سیستم فایل
- گره والد در درخت دودویی
- کامپوننت والد در React
نقش در توسعه نرم افزار
ویژگی های رابطه والد-فرزند:
- وراثت خصوصیات
- انتشار رویدادها
- محدوده دسترسی
تاریخچه
تکامل مفهوم والد در ساختارهای داده:
- 1960: درخت های دودویی
- 1980: سیستم های فایل سلسله مراتبی
- 2000: کامپوننت های UI مدرن
تفاوت با مفاهیم مشابه
- با ’’Ancestor’’ که به تمام اجداد اشاره دارد
- با ’’Root’’ که بالاترین سطح سلسله مراتب است
پیاده سازی فنی
- در سیستم فایل: مسیر ../ برای والد
- در HTML: عناصر محاط کننده
- در OOP: کلاس های والد
چالش ها
- مدیریت وابستگی های پیچیده
- حلقه های مرجع
- عملکرد در ساختارهای عمیق
نتیجه گیری
رابطه والد-فرزند یکی از پایه ای ترین مفاهیم در سازماندهی داده ها و سیستم های نرم افزاری است.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
نماینده، عامل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
کپّه کردن، بالن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ورزشکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نماینده
دیکشنری لهستانی به فارسی
اختراع ثبت کردن، ثبت اختراع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوگواری، سیاست، نوحه، نوع، شیون، نشانگر
دیکشنری لهستانی به فارسی
دلیر، شجاع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
استعداد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
استعداد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
استعداد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
استعداد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استعداد
دیکشنری آلمانی به فارسی
گذشتن، تسلیم شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خویشاوند، پدر و مادر، والد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
به طور شجاعانه، شجاع، دلیر
دیکشنری آلمانی به فارسی
مخفی، نهفته
دیکشنری فرانسوی به فارسی
حاشیه ای، مماس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
برجسته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساکت، بی صدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخفی، نهفته
دیکشنری آلمانی به فارسی
هشدار
دیکشنری لهستانی به فارسی