معنی styczna - جستجوی لغت در جدول جو
styczna
مماس، ممنوع کردن
ادامه...
مُماس، مَمنوع کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
styczny
حاشیه ای، به حاشیه راندن
ادامه...
حاشیِه ای، بِه حاشیُه راندَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
etyczny
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری لهستانی به فارسی
stycznie
به طور غیرمستقیم، بیش از حد
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِمُستَقیم، بیش اَز حَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
artystyczna pretensjonalność
تظاهر به هنرمندی، وانمود کردن
ادامه...
تَظَاهُر بِه هُنَرمَندی، وانِمود کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی