معنی stroić - جستجوی لغت در جدول جو
stroić
تنظیم کردن، لحن
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، لَحن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
étroit
تنگ، باریک
ادامه...
تَنگ، باریک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
storia
تاریخ، تاریخچه، داستان
ادامه...
تاریخ، تاریخچِه، داستان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ostrość
تیزی صدا، تیک زدن، چاشنی، فصل، تیزی، نفوذ، تیزبینی، ناز بودن
ادامه...
تیزی صِدا، تیک زَدَن، چاشنی، فَصل، تیزی، نُفوذ، تیزبینی، ناز بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
potroić
سه برابر کردن، مثلّث بندی
ادامه...
سِه بَرابَر کَردَن، مُثَلَّث بَندی
دیکشنری لهستانی به فارسی
starość
پیری، قبل از انتشار، کهنگی، کهنه
ادامه...
پیری، قَبل اَز اِنتِشار، کُهنِگی، کُهنِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
stromy
شیب دار، تکیه دادن، کج کردن
ادامه...
شیب دار، تِکیِه دادَن، کَج کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
stromo
به طور تند، تقریباً
ادامه...
بِه طُورِ تُند، تَقریباً
دیکشنری لهستانی به فارسی
stracić
از دست دادن، پرتگاه
ادامه...
اَز دَست دادَن، پَرتگاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
trois
سه
ادامه...
سِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
stoik
استوایی، رواقی
ادامه...
اُستُوایی، رِواقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kroić
برش دادن
ادامه...
بُرِش دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
stoik
رواقی، روایت
ادامه...
رِواقی، رِوایَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
stoik
استوایی، رواقی
ادامه...
اُستُوایی، رِواقی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
stroić się
آراستن، ظرافت
ادامه...
آراستَن، ظِرافَت
دیکشنری لهستانی به فارسی