معنی stabilnie - جستجوی لغت در جدول جو
stabilnie
به طور پیوسته، با اصرار
ادامه...
بِه طُورِ پِیوَستِه، با اِصرار
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
stabilire
تاسیس کردن، ایجاد کند، تعیین کردن
ادامه...
تَاسیس کَردَن، ایجاد کُنَد، تَعیین کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stabilny
پایدار، متعادل، ثابت
ادامه...
پایدار، مُتِعادِل، ثابِت
دیکشنری لهستانی به فارسی
stabile
ثابت، پایدار
ادامه...
ثابِت، پایدار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
niestabilnie
بی ثبات، ناپایدار
ادامه...
بی ثُبات، ناپایدار
دیکشنری لهستانی به فارسی