معنی spiare - جستجوی لغت در جدول جو
spiare
جاسوسی کردن، جاسوسی
ادامه...
جاسوسی کَردَن، جاسوسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
spiker
پخش کننده، ظاهر شود
ادامه...
پَخش کُنَندِه، ظاهِر شَوَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
stivare
انبار کردن
ادامه...
اَنبار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stirare
اتو کردن، را فشار دهید
ادامه...
اُتو کَردَن، را فِشار دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stipare
چپاندن، توده
ادامه...
چَپاندَن، تودِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stimare
احترام گذاشتن، برآورد، تخمین زدن
ادامه...
اِحتِرام گُذاشتَن، بَرآوُرد، تَخمِین زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sudare
عرق ریختن، عرق
ادامه...
عَرَق ریختَن، عَرَق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
svitare
آچار کشیدن، باز کردن
ادامه...
آچار کِشیدَن، باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
espiar
خیره نگاه کردن، چشمک زدن، جاسوسی کردن
ادامه...
خیرِه نِگَاه کَردَن، چِشمَک زَدَن، جاسوسی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
espirare
بازدم کردن، بازدم
ادامه...
بازدَم کَردَن، بازدَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiral
مارپیچی، مارپیچ، پیچیده
ادامه...
مارپیچی، مارپیچ، پیچیدِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
spiker
پخش کننده، گوینده
ادامه...
پَخش کُنَندِه، گویَندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sparen
صرف کردن، ذخیره کنید
ادامه...
صَرف کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
ispirare
الهام دادن، الهام بخش
ادامه...
اِلهام دادَن، اِلهام بَخش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Aspire
آرزو داشتن، آرزو کردن
ادامه...
آرِزو داشتَن، آرِزو کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
striare
رگه انداختن، رگه
ادامه...
رَگِه اَنداختَن، رَگِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
copiare
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
espiare
جبران کردن، کفّاره دادن
ادامه...
جُبران کَردَن، کَفّارِه دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sposare
حمایت کردن، ازدواج کن
ادامه...
حِمایَت کَردَن، اِزدِواج کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sciare
اسکی کردن، اسکی
ادامه...
اِسکی کَردَن، اِسکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
suivre
پیگیری کردن، دنبال کنید، دنباله دار بودن، دنبال کردن
ادامه...
پِیگیری کَردَن، دُنبال کُنید، دُنبالِه دار بودَن، دُنبال کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
espiar
جاسوسی کردن، جاسوسی، دزدکی نگاه کردن
ادامه...
جاسوسی کَردَن، جاسوسی، دُزدَکی نِگَاه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
segare
ارّه کردن
ادامه...
اَرِّه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solare
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sputare
تف انداختن، تف
ادامه...
تُف اَنداختَن، تُف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spinale
مربوط به ستون فقرات، ستون فقرات
ادامه...
مَربوط بِه سُتون فَقَرات، سُتون فَقَرات
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aspirare
آرزو داشتن، آرزو کردن، آسپیره کردن
ادامه...
آرِزو داشتَن، آرِزو کَردَن، آسپیرِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiegare
باز کردن، توضیح دهید، توضیح دادن
ادامه...
باز کَردَن، تُوضِیح دَهید، توضیح دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sperare
امید داشتن، امید
ادامه...
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sparare
شلّیک کردن، شلّیک کنید
ادامه...
شِلّیک کَردَن، شِلّیک کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfilare
رژه رفتن، رژه
ادامه...
رِژِه رَفتَن، رِژِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfidare
چالش کردن، چالش، نادیده گرفتن
ادامه...
چالِش کَردَن، چالِش، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiral
مارپیچی، مارپیچ، پیچیده
ادامه...
مارپیچی، مارپیچ، پیچیدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sparen
صرف کردن، ذخیره کنید
ادامه...
صَرف کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی