معنی sordo - جستجوی لغت در جدول جو
sordo
ناشنوا
ادامه...
ناشِنَوا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sordo
ناشنوا
ادامه...
ناشِنَوا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gordo
چاق، چربی
ادامه...
چاق، چَربی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gordo
چاق و چلّه، چربی، چاق
ادامه...
چاق و چِلِّه، چَربی، چاق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
surdo
ناشنوا
ادامه...
ناشِنَوا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
désordonner
آشفتگی ایجاد کردن، بی نظمی
ادامه...
آشُفتِگی ایجاد کَردَن، بی نَظمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désordonné
بی ضابطه، آشفته، بی نظم
ادامه...
بی ضابِطِه، آشُفتِه، بی نَظم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière désordonnée
به طور تصادفی، به صورت بی نظم، به طور نامرتّب، نامرتّب
ادامه...
بِه طُورِ تَصادُفی، بِه صورَتِ بی نَظم، بِه طُورِ نامُرَتَّب، نامُرَتَّب
دیکشنری فرانسوی به فارسی