جدول جو
جدول جو

معنی składować - جستجوی لغت در جدول جو

składować
انبار کردن، انباشت
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اسکن کردن، اسکرول کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
مقیاس کردن، مقیاس کوچک
دیکشنری لهستانی به فارسی
بار دادن، اضافه بار، بارگذاری کردن، تخلیه
دیکشنری لهستانی به فارسی
ارسال کردن، جمعیت، تا کردن، لومینسانس
دیکشنری لهستانی به فارسی