معنی składować
- składować
- انبار کردن، انباشت
واژههای مرتبط با składować
skanować
- skanować
- اِسکَن کَردَن، اِسکُرول کُنید
skalować
- skalować
- مِقیاس کَردَن، مِقیاس کوچَک
ładować
- ładować
- بار دادَن، اِضافِه بار، بارگُذاری کَردَن، تَخلِیَه
składać
- składać
- اِرسال کَردَن، جَمعِیَت، تا کَردَن، لومینسانس