معنی skręcony - جستجوی لغت در جدول جو
skręcony
پیچیده، سن
ادامه...
پیچیدِه، سِن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kręcony
فرمی، خودت را تسلیم کن، دارای انحنا، خود منضبط، پر پیچ و خم، مطالبه گر
ادامه...
فُرمی، خُودَت را تَسلِیم کُن، دارایِ اِنحِنا، خُود مُنضَبِط، پُر پیچ و خَم، مُطالِبِه گَر
دیکشنری لهستانی به فارسی