- sert
تند، سخت، جمع کننده، خشن، شدید، سختگیر
معنی sert - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی دفاع، به صورت غیر قاطعانه
بی دفاع، به روشی غیر قاطعانه
ترک کردن، بیابان
پرخاشگرانه، بیش از حد قاطعانه
رساله، پایان نامه
عدم دخالت، عدم مشارکت
قاطع، قاطعانه
بی اعتماد به نفس، کمی قاطعانه
قاطع، قاطعانه
بی اعتماد به نفس، کمتر قاطعانه
انحراف، فرار
دوباره تاکید کردن، تایید مجدّد
قاطعیّت
برندگی، سختی، خامی، خشن بودن، شدّت، سخت گیری، سفتی
سرزنده، پرت
مجموعه، سری
دنباله دار، سرآشپز
گواهی، صدور گواهینامه
سخت کردن، سفت شدن
گواهی شده، گواهی شده است
معتبر، گواهی شده است
گواهی شده، گواهی شده است
محکم قدم زدن، پا زدن
تلخ و نیشدار، خشن و طعنه آمیز
به طور خشن، به شدّت، به طور تند و بی رحمانه، سخت، تند، با خشونت، با شدّت، با خشکی، به سختی
ترک کردن، بیابان