معنی déserter
déserter
ترک کردن، بیابان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déserter
déserteur
déserteur
فَراری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réserver
réserver
کِتاب کَردَن، رِزرو کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
desertor
desertor
فَراری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desertar
desertar
تَرک کَردَن، بیابان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
défecter
défecter
نَقص پِیدا کَردَن، نَقص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déporter
déporter
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désarmer
désarmer
اَز اَسلَحِه خالی کَردَن، خُلعِ سِلاح، بی سِلاح کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déverser
déverser
دَفع کَردَن، ریختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
détester
détester
بیزار بودَن، نَفرَت، تَنَفُّر داشتَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی