معنی serpente - جستجوی لغت در جدول جو
serpente
مار زدن، مار
ادامه...
مار زَدَن، مار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serpente
مار زدن، مار
ادامه...
مار زَدَن، مار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sergente
گروهبان
ادامه...
گُروهبان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
serpent
مار زدن، مار
ادامه...
مار زَدَن، مار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sorgente
چشمه، منبع
ادامه...
چِشمِه، مَنبَع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seguente
پیرو، دنبال کردن
ادامه...
پِیرُو، دُنبال کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fervente
جوشان، در حال جوشیدن
ادامه...
جوشان، دَر حالِ جوشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fervente
مشتاق، پرشور
ادامه...
مُشتاق، پُرشور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fermente
فرموده، تخمیر شده
ادامه...
فَرمودِه، تَخمیر شُدِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
fermente
تخمیر
ادامه...
تَخمیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sergent
گروهبان
ادامه...
گُروهبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gerente
مدیر
ادامه...
مُدیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gerente
مدیر
ادامه...
مُدیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serpenteante
پیچ خورده، پر پیچ و خم
ادامه...
پیچ خُوردِه، پُر پیچ و خَم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی