معنی senso - جستجوی لغت در جدول جو
senso
حسّ
ادامه...
حِسّ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
assenso
موافقت
ادامه...
مُوافَقَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bezsensowność
بی معنایی، به طرز مسخره ای، بی حسّی، غیر مسئول
ادامه...
بی مَعنایی، بِه طَرزِ مَسخَرِه ای، بی حِسّی، غِیرِ مَسئول
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezsensowny
بی فایده، بی ثمر، بی فکر، دست و پا چلفتی، بی معنی، مزخرف
ادامه...
بی فایِدِه، بی ثَمَر، بی فِکر، دَست و پا چُلُفتی، بی مَعنی، مُزَخرِف
دیکشنری لهستانی به فارسی
dissenso
اختلاف نظر، مخالفت، اعتراض
ادامه...
اِختِلافِ نَظَر، مُخالِفَت، اِعتِراض
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in senso figurato
به طور مجازی، به معنای مجازی
ادامه...
بِه طُورِ مَجازی، بِه مَعنایِ مَجازی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
consenso
رضایت
ادامه...
رِضایَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
con il consenso
به طور موافقتی، با رضایت
ادامه...
بِه طُورِ مُوافَقَتی، با رِضایَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
senza senso
بی معنی
ادامه...
بی مَعنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sensor
سانسور، توافقنامه
ادامه...
سانسور، تَوافُقنامِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sens
حسّ
ادامه...
حِسّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tenso
کشیده، متشنّج، تنش زده، هیجان زده
ادامه...
کِشیدِه، مُتِشَنِّج، تَنِش زَدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
denso
متراکم
ادامه...
مُتِراکِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
denso
متراکم
ادامه...
مُتِراکِم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tenso
تنش زده، متشنّج، کشیده، هیجان زده
ادامه...
تَنِش زَدِه، مُتِشَنِّج، کِشیدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sensé
معقول
ادامه...
مَعقول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
denso
متراکم
ادامه...
مُتِراکِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bezsensownie
بی معنی، آلتراتیو، به طور بی معنی، غیر دوستانه، غیرمنطقی
ادامه...
بی مَعنی، آلتِراتیو، بِه طُورِ بی مَعنی، غِیرِ دوستانِه، غِیرِمَنطِقی
دیکشنری لهستانی به فارسی