معنی seneta - جستجوی لغت در جدول جو
seneta
سناتور
ادامه...
سِناتور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
penata
آرایشگر، استایلیست
ادامه...
آرایِشگَر، اِستایلیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
renta
سالانه
ادامه...
سالانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
sinema
سینمایی، سینما
ادامه...
سینِمایی، سینِما
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sinema
صنعت سینما، سینما
ادامه...
صَنعَت سینِما، سینِما
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geneza
آغاز، شروع کنید
ادامه...
آغاز، شُروع کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
soneca
چرت، چرت زدن
ادامه...
چُرت، چُرت زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
segera
فوری، سریع، به طور فوری، به زودی
ادامه...
فُوری، سَریع، بِه طُورِ فُوری، بِه زودی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pendeta
کشیش
ادامه...
کِشیش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
useneta
سناتوری، سناتور
ادامه...
سِناتوری، سِناتور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sentar
صندلی گذاشتن، برای نشستن، نشستن
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بَرایِ نِشَستَن، نِشَستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sedenta
با تشنگی، تشنه
ادامه...
با تِشنِگی، تِشنِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sentar
صندلی گذاشتن، بنشین
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
receta
نسخه نویسی، دستور پخت
ادامه...
نُسخِه نِویسی، دَستورِ پُخت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
menetas
تخم گذاری کردن، دریچه
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، دَریچِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menata
سبک دار کردن، سازماندهی
ادامه...
سَبک دار کَردَن، سازماندِهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
senja
شام، اواخر بعد از ظهر
ادامه...
شام، اَواخِر بَعد اَز ظُهر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی