معنی scolare - جستجوی لغت در جدول جو
scolare
پوست کندن، مدرسه
ادامه...
پوست کَندَن، مَدرسِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sciare
اسکی کردن، اسکی
ادامه...
اِسکی کَردَن، اِسکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scavare
از خاک درآوردن، حفّاری، تونل زدن، چالوس کردن، حفّاری کردن، حفر کردن، خراشیدن، غار رفتن، کندن
ادامه...
اَز خاک دَرآوَردَن، حَفّاری، تونِل زَدَن، چالوس کَردَن، حَفّاری کَردَن، حَفر کَردَن، خراشیدَن، غار رَفتَن، کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
suonare
دستکاری کردن، بازی کردن، زنگ زدن، صدا دادن
ادامه...
دَستکاری کَردَن، بازی کَردَن، زَنگ زَدَن، صِدا دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
svelare
آشکار کردن
ادامه...
آشکار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stolarz
نجّار، زمزمه کن
ادامه...
نَجّار، زِمزِمِه کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
isolare
جدا کردن، منزوی کردن، عایق بندی کردن
ادامه...
جُدا کَردَن، مُنزَوی کَردَن، عایِق بَندی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
colère
خشم، عصبانیّت
ادامه...
خَشم، عَصَبانیَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
volare
پرواز کردن، پرواز کن
ادامه...
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
violare
شکستن، نقض کند، نقض کردن
ادامه...
شِکَستَن، نَقض کُنَد، نَقض کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
covare
تخم گذاری کردن، نوزادان
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
colore
رنگ
ادامه...
رَنگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solar
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
solar
خورشیدی، دیزل
ادامه...
خُورشیدی، دیزِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
colar
چسباندن
ادامه...
چَسباندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ascoltare
گوش دادن، گوش کن
ادامه...
گوش دادَن، گوش کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfilare
رژه رفتن، رژه
ادامه...
رِژِه رَفتَن، رِژِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pascolare
چرا کردن، چرا
ادامه...
چِرا کَردَن، چِرا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solaire
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mescolare
به هم ریختن، مخلوط کردن، جا به جا کردن، چرخاندن، متناوب قرار دادن، هم زدن
ادامه...
بِه هَم ریختَن، مَخلوط کَردَن، جا بِه جا کَردَن، چَرخاندَن، مُتِناوِب قَرار دادَن، هَم زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
muscolare
عضلانی
ادامه...
عَضُلانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scolaire
علمی، مدرسه
ادامه...
عِلمی، مَدرسِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
secolare
دنیوی، سکولار
ادامه...
دُنیَوِی، سِکُولار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scalare
مقیاس کردن، صعود
ادامه...
مِقیاس کَردَن، صُعود
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solare
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfocare
مبهم کردن، تاری
ادامه...
مُبهَم کَردَن، تاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sposare
حمایت کردن، ازدواج کن
ادامه...
حِمایَت کَردَن، اِزدِواج کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scortare
همراهی کردن، اسکورت
ادامه...
هَمراهی کَردَن، اِسکورت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scolpire
تراشیدن، مجسّمه سازی، مجسّمه ساختن
ادامه...
تراشیدَن، مُجَسَّمِه سازی، مُجَسَّمِه ساختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scivolare
سر خوردن، لغزش
ادامه...
سُر خُوردَن، لَغزِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sellare
زین گذاشتن، زین
ادامه...
زین گُذاشتَن، زین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scusare
عذر خوٰاستن، بهانه
ادامه...
عُذر خوٰاستَن، بَهانه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scottare
آسیب رساندن با حرارت، سوزاندن
ادامه...
آسیب رِساندَن با حَرارَت، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solar
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری پرتغالی به فارسی