جدول جو
جدول جو

معنی sawa - جستجوی لغت در جدول جو

sawa
هم خوٰان، باشه، برابری طلب، منصفانه، برابر، برابر بودن، معادل، یکنواخت، یکسان، اکی، خوب، مشابه، راست
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تنظیم مجدّد، همگام سازی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
همسطح کردن، همان را بنویس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نامتعادل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نا برابر، نامساوی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نامتقارن، یکسان نیست، غیر منصفانه، ناهمگون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور یکسان، به همین ترتیب، یکسان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور نامتقارن، به شکلی نابرابر، به طور ناهمگن، به طور ناعادلانه، به طور نامناسب، به طور نابرابر، به طور نامساوی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عمودیت، تعادل عمودی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هواپیما
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
برابری سیاسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عدم هم راستایی، تعادل نامناسب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ناهمواری، نابرابری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هم فاصله، همان فاصله
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هم راستا کردن، تعادل، تعادل برقرار کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عدم تعادل کردن، باعث عدم تعادل می شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مجلّل، نجیبانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آبرومندانه، نجیب زاده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تعادل، برابری، برابری طلبی، عدالت، بی طرفی، یکنواختی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بسیار، خیلی زیاد، به شدّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شهرت
دیکشنری لهستانی به فارسی
مشابه، همینطور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خنده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
متناسب، برابر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حاضر، اکنون، حال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هفتم، هفت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شرافت بخشی، اشرافیّت، شاهی مقام، نجابت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اینها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دارویی، دارو
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور هموار، دقیقاً
دیکشنری سواحیلی به فارسی
یکسانی، باشه باشه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
معادل، همان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بانوئی، همسالان زن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ناهمگنی، درست نبودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی