معنی satin - جستجوی لغت در جدول جو
satin
ساتن مانند، ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
satiné
ساتن مانند، ساتن، مثل ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن، مِثلِ ساتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Satin
ساتن مانند، ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
batin
درونی
ادامه...
دَرونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
satir
طنزآمیز، طنز
ادامه...
طَنزآمیز، طَنز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sakin
آرام، مراقب باشید، ساکن، مقیم، ساکت، آرامش پذیر
ادامه...
آرام، مُراقِب باشید، ساکِن، مُقیم، ساکِت، آرامِش پَذیر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
saten
ساتن مانند، ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sain
عاقل، سالم
ادامه...
عاقِل، سالِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
satinado
ساتن مانند، ساتن، مثل ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن، مِثلِ ساتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
satinato
ساتن مانند، ساتن، مثل ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن، مِثلِ ساتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
satiniert
مثل ساتن، ساتن شده
ادامه...
مِثلِ ساتَن، ساتَن شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
satinartig
ساتن مانند
ادامه...
ساتَن مانَند
دیکشنری آلمانی به فارسی
mirip satin
مثل ساتن، شبیه ساتن
ادامه...
مِثلِ ساتَن، شَبیه ساتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kama satin
ساتن مانند، مثل ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، مِثلِ ساتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
laini kama satin
مثل ساتن، صاف مانند ساتن
ادامه...
مِثلِ ساتَن، صاف مانَند ساتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی